چند سال پیش که هنوز سر و شکل رودخونه تغییر نکرده بود با رفقا رفته بودیم
رودخونه و داشتیم شنا میکردیم که چند تا توریست ژاپنی اومدن لبِ آب و ضمنِ
عکسبرداری ، لبخندزنان، از این و اون چیزهایی می پرسیدند.
توی آب بودم که یکی از بچه های محل از روی کلک ، صدام زد:
(بیا ببین این چی میگه )
bio bin ian chebgoowa ?
از آب بیرون اومدم که برم سمتشون اما یه آقایی رو کرد به رفیقم و گفت :
(دیگه از این بهتر پیدا نکردی ؟ الان مسخره شون میکنه آبرومون رو میبره)
من که بهم بر خورده بود به طرف گفتم:
(خب استاد خودت اگه انگلیسی بلدی باهاشون صحبت کن)
خنده ای کرد و گفت:
پدرآمرزیده ! من اون زمانی که ایتالیایی ها سد دز رو درست کردن باهاشون انگلیسی صحبت کرده ام.
خلاصه بادی به غبغب انداخت و به خانم ژاپنیه گفت:
( این یک غار است)
(این یک شناورِ چوبی است)
ایت ایز اِ روخونَه
( این یک رودخونه است)
آی ام اِ صیاد
( من یک صیاد هستم)
من از فرط خنده سست شدم.
خانمه هم هاج و واج نگاهش می کرد و الکی سرشو به نشانه ی تفهیم تکون میداد.
یه پیر مرد شوخ طبع که اونجا نشسته بود به خانمِ توریست گفت:
sayoonara kharom ! ee rafeighemoon peltei pahpeila
خانم ژاپنی هم چند بار سرشو بالا و پایین کرد و گفت:
آو پَلی پَهلیلَه
«دزخند» اهداء میکند:
یک میلیون ریال پاداش و لوح ِافتخارِ «لُغُزپردازِ برتر» برای مخاطبی که محبوب ترین لُغُزپرداز باشد.