دزخند

لغز لطیفه های جایزه دارِ دزفولی

لغز لطیفه های جایزه دارِ دزفولی

الحق و الانصاف که مردمان دزفول ، نوابغ لطیفه پردازی و نخبگان لغزخوانی اند.

در صفحات شادِ دزخند، گرد هم و برای هم رخدادهایی حقیقی را نقل می کنیم که اسناد طبع شوخ و لطیفه پردازی های نمکینِ خطه ی پرنشاط دزفول است.

نشاطی که سرچشمه اش، روح زلال مردمان این شهر و آسانگیری ایشان در گذرانِ روزگار است.

آنچه در «دزخند» خواهیم و خواهید نوشت شواهدی است گویا بر نشاط و تیزهوشی خاصِ دزفولیان در لغرپردازی و لطیفه سرایی.

در طَبَق ِ شادیهای «دزخند»، لغرهای پیشینه و پیرامونِ خود را به اشتراک می گذاریم تا زنده ماند این حقیقت که :

« خـاستـگاه لطیفه های غریـب و لغـزهای نجیبِ دزفولیــان،
نیست مگر روحیات لطیف و نبوغ عجیبشان در خَلق نشاط»

« عید 93 که بشود به سه حکایتِ پربازدیدتر، جوایز نقدی ناقابلی عیدی خواهیم داد »
و البته جایزه ی بزرگترِ شما ، همان لبخندهایی است که بر لب همشهریان خواهد نشست.

بایگانی
آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
آخرین نظرات
پیوندها

پَهلیلَه (pahlila)

شنبه, ۲۵ مرداد ۱۳۹۳، ۰۴:۲۲ ب.ظ
ژاپن


چند سال پیش که هنوز سر و شکل رودخونه تغییر نکرده بود با رفقا رفته بودیم

رودخونه و داشتیم شنا میکردیم که چند تا توریست ژاپنی اومدن لبِ آب و ضمنِ

عکسبرداری ، لبخندزنان، از این و اون چیزهایی می پرسیدند.

توی آب بودم که یکی از بچه های محل از روی کلک ، صدام زد:

بیو بین ایان چِ بِگُوَه ؟؟

(بیا ببین این چی میگه )

bio bin ian chebgoowa ?



از آب بیرون اومدم که برم سمتشون اما یه آقایی رو کرد به رفیقم و  گفت :


دِگَه بَزِه ایان نَجُسّی؟؟!! ایدَم دَنگِ دِرارَه ورشون آبُرومونَه بِبَرَه

(دیگه از این بهتر پیدا نکردی ؟ الان مسخره شون میکنه آبرومون رو میبره)


من که بهم بر خورده بود به طرف گفتم:

خُ اُسّا خودت اَر انگلیسی بلدی پیشون قِصَه کُن.

(خب استاد خودت اگه انگلیسی بلدی باهاشون صحبت کن
)


خنده ای کرد و گفت:

پدر بیامرز مو اوسون که ایتالیاییون سد دِزَه دُرُسِ کُردِن پیشون انگلیسی قصه کردمَه

پدرآمرزیده ! من اون زمانی که ایتالیایی ها سد دز رو درست کردن باهاشون انگلیسی صحبت کرده ام.

خلاصه بادی به غبغب انداخت و
به خانم ژاپنیه گفت:

ایت ایز اِ کَت
( این یک غار است)



ایت ایز اِ کَلَک
(این یک شناورِ چوبی است)

ایت ایز اِ روخونَه
( این یک رودخونه است)

آی ام اِ صیاد
( من یک صیاد هستم)


من از فرط خنده سست شدم.

خانمه هم هاج و واج نگاهش می کرد و الکی سرشو به نشانه ی تفهیم تکون میداد.

یه پیر مرد شوخ طبع که اونجا نشسته بود به خانمِ توریست گفت:

سایونارا ، خارُم ، ای رفیقمون یَ پِلتِی پَحپِیلَه

سایونارا خواهرم ! این دوستِ ما اندکی ساده لوح است.

sayoonara kharom ! ee rafeighemoon peltei pahpeila


خانم ژاپنی هم چند بار سرشو بالا و پایین کرد و گفت:

آو پَلی پَهلیلَه

آو پَلی پَهلیلَه




راوی محترم و خوش ذوق: یاسر قربانی


 «دزخند» اهداء میکند:

یک میلیون ریال پاداش و لوح ِافتخارِ «لُغُزپردازِ برتر» برای مخاطبی که محبوب ترین لُغُزپرداز باشد.

نظرات  (۱)

۲۵ مرداد ۹۳ ، ۰۱:۱۶ سید سرزمین خاطره ها

سلام برار

اول بگم که حقیر 76 سالی یک بار می خندم . امشب هم توی اتاق در حال خواندن پست هایت قپی خندسُم به طوری که مار بچون وقتی صدای خنده ام رو شنید از توی هال صدا زد سید حالت خوبه َ؟ خدا حفظت کنا . اما در مورد واژه لیز باید بگویم در گویش شیرین دزفیلی دم غروب وقتی مرغها و خروسها روی چوب می خوابند اصطلاحا" میگویند رفته اند لیزه !! یا لیز گرفته اند . یا لیزشونه مَشیون. لیز همان حالت پایدار در فارسی و همان استیبل در لاتین است .

پاسخ:
سلام سیدرضای عزیز (اگر اسم را درست تشخیص داده باشم).

ستاره ی هالی هر 70 سالی یک بار پدیدار میشود.
و خنده ی باحالی که شما داری هر 76 سال.
خوشحالیم که موجب پدیداری ستاره ی شادی بر لبان شما شدیم.
مزد امروز ما همین کامنتِ شما بود.
شما را به خنده قسم میدهیم که هر روز بیایید و دوستان را از لغزهاتان محروم مگذارید.
از توضیحِ معنای لیزهَ ممنون.
قرار ما هر روز در دزخند.ان شاءالله
یاعلی

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی